در اینجا نه تخت رستمی در کار بود و نه آرامگاه سامی، اما صدای قصه از دل سالن طنین انداخت.
درسا نکوئی، نقال جوان، امروز روایت زال و رودابه را زنده کرد؛ بینیاز از اغراق و نمایشهای پرزرقوبرق، تنها با کلام.
کلامی برخاسته از شاهنامه، از دل سالها روایت، و از زبانی که فردوسی آرزو داشت زنده بماند.
در «کافه شهر» نشستیم و گوش سپردیم به نقالی؛
به احترام زبانی که از عشق گفت، از جنگ، از رنج مادران،
و به افتخار مردی که سخنانش پس از هزار سال، همچنان تازه است.
اگر زمان داری، این ۱۵ دقیقه را از خودت دریغ نکن.
شاید روایت، چیزی باشد که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.